نیم نگاه روشن یک نیم نگاه بینداز ساکن آفتاب من یک نیم نگاه روشن یک خوشه لبخند یک شاخه دعا همینها کافی است تا از این عمیق تاریکی و تنهایی به روزنی از نور مهمان شوم.... دستی به سوی این قلب تپنده تنها ببر مثل همان رو ...
می آیی و با آمدنت سرمای وجودمان را گرمایی دوباره خواهی بخشید بیا و با آمدنت هستی را با خورشید وجودت روشن کن بیا شب تیره و تار زندگی را صبح، سرگشتگی و بی پناهی را پناه، و زندگی را معنایی دو باره ببخش بیا و با آمدن ...