سعادت و شقاوت

  • تاریخ ایجاد: پنج شنبه, 16 ارديبهشت 1395
  • تعداد بازدید: 7836
سعادت و شقاوت

﴿ وَالْعَصْرِ* إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ* إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَ تَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ﴾
سعادت و شقاوت
و چیست آن حقیقت که پیر در خشت خام می­بیند و جوان در آینه­ی صاف و زلال زندگیش نمی­بیند و نمی­یابد؛ گویی غفلت و سرمستی چنان گریبان­اش را گرفته که شهپر پروازِ درکش را شکسته است.
و گاه زمان می­گذرد­ و شیطان هم­چنان به عهد شوم خود وفاداری می­کند؛
عهد گم­راه کردن و دور کردن از این حقیقت.
و تنها آخرین تلنگر است که چشم حقیقت­بین و پر پرواز آدمی را می­گشاید؛ اما...
اما افسوس که دیگر دیر است...
مرگ فرا رسیده است.
سخن از کیمیایی است گران­بها که سرنوشت آدمی را رقم می­زند و به زندگی او جهت می­بخشد.
سعادت، خوشبختی، سربلندی و...
این هاست آرزوهای بشر امروز و دیروز. این هاست همان چیزهایی که بشر را در راهِ یافتن آن مصرّ می­كند.
تاریخ بشریّت مجموعه­ای است از سرنوشت انسان­هایی که به این کیمیای بی­مثال رسیده­اند و انسان هایی که آرزوی این گوهر را به گور برده­اند و سرنوشت شومشان در تاریخ به ثبت رسیده است.
هدف زیبای همه­ی مکتب­های بشری رسیدن به این حقیقت است که:
راه سعادت و خوشبختی ابدی آدمی در چیست؟
کدامین منش و روش در رسیدن به این آرزوی دیرینه و شیرین مفید و کاراست؟
و سرنوشت همه­ی بافته­های بشری یک چیز بیش­تر نیست:
شکست!
و گواه زنده و جاوید این سخن قاطعانه سرنوشت شوم انسان­هایی است که به اتّکای نفس خود در راه رسیدن به کمال و خوش­بختی و سعادت شکست خورده­اند و در بن­بست زندگی سر تسلیم و اعتراف خود را به زیر افکنده­اند.
اما به راستی در این وانفسای تحیّر،
در این میدان پر ماجرای خوف و رجا،
در این دنیای هزار و یک­رنگ
و در زیر سنگ آسیای روزگار که از آن صدایِ خرد شدنِ استخوانِ انسان­های شکست خورده و نا فرجام به گوش می­رسد،
کدامین پناهگاه و ملجاء است که می­توان به آن اعتماد کرد و سرنوشت خود را به دست آن سپرد؟
کدامین راه است که در این هزار راهه­ی زندگی شاه­راه نجات و سعادت است؟
کدامین باور و عقیده است که به ذهن آشفته و جست­و­جوگر آدمی آرامش می­بخشد؟
و من بی­گمان به فتوای عقل و به خواهش خِرد، خود را به خالق یکتا خواهم سپرد!
به دور از انصاف است که دست کمک و ناتوانی را جز به درگاه بخشنده­ی او به سوی دیگری دراز کرد.
بی­گمان تو نیز این راه را برای رسیدن به سعادت دنیا و آخرت خود بر خواهی گزید.
مگر نه این است که او خالق ما و آگاه به ظاهر و باطن ماست؟
مگر نه این است که او مبدأ و منشأ هر خیر است و خیرخواه آدمی؟
پس چه راهی بهتر از پناه بردن در آغوش مدد الاهی؟
آری، کلام الاهی است شاه­راه سعادت و نجات بشریّت!
همان شاه­راهی که خشت خام پیر و آینه­ی زلال جوانی و حرف­های نهفته یا نگفته را در غالب کلمات نورانی الاهی بیان می­کند؛
کلماتی از جانب خدا و بر لسان پیامبر خدا صلی­الله­علیه­و­آله برای راهنمایی بندگان!
شاید بارها و بارها این آیات را شنیده­اید:
﴿ وَالْعَصْرِ * اِنَّ الْاِنْسانَ لَفی خُسْرٍ * اِلَّا الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ تَواصَوا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوا بِالصَّبْرِ ﴾
﴿ قسم به عصر* همانا انسان در ضرر و زیان است * مگر کسانی که به خدا ایمان آورده، عمل صالح انجام دادند و هم­دیگر را به حق دعوت نمودند و به صبر و پایداری توصیه کردند.﴾
چه قاطعانه سرنوشت آدمی در این آیات رقم می­خورد و چه یقین و اطمینانی در میان این کلمات موج می­زند!
آیا به­راستی با رعایت همین اصول صریح و روشن، سعادت و نیک­بختی نصیب انسان می­شود؟
ایمان و عمل صالح، حق و صبر!
آیا می­توان با قدم نهادن در این راه به سعادت رسید؟
بی­گمان باید گفت: آری! می­توان؛ اما...
اما حقیقتاً، کدامین عمل، صالح است؟
 معنای حقیقی ایمان چیست؟
صبر در چه راهی و بر چه امری کلید حلّ این ماجراست؟
بیایید پاسخ سؤالات خود را از زبان همتای قرآن بشنویم؛ همو که سینه­اش گنجینه­ی حقایق و معارف قرآن است و از قرآن جدا نیست؛[1]
همو که آگاه به حقیقت قرآن است و اراده­ی خدا بر این قرار گرفته که حقیقت این کلام آسمانی از او خواسته شود:
امام معصوم...
در یک کلام باید گفت که امام صادق علیه­السلام، حضرت مهدی علیه­السلام را راه­گشای رسیدن به این سعادت و خوش­بختی معرفی نموده­اند.
در ذیل آیات شریفه­ی سوره­ی عصر، حدیثی از امام صادق علیه­السلام نقل شده که منظور از عصر، عصر خروج قائم علیه­السلام است و منظور از کسانی­كه در ضرر و زیان اند، دشمنان اهل بیت علیهم­السلام می­باشند. هم­چنین صبری که در این آیات از آن صحبت شده، مربوط به صبر کردن در دوران فترت است (زمان غیبت که عقاید در آن سست می­شود.)[2]
رهایی از خسران ابدی چنگ زدن به دامن محبت آن عزیز و دل سپردن به حضرتش می باشد.
آری! این بار هم سخن از امام زمانِ من و توست.
این همه گفتیم و شنیدیم تا دوباره از شما بگوییم، ای حقیقت سعادت و خوش­بختی!
مگر جز این است که به راه شما نیامدن و دل به غیر شما سپردن، حاصلش در­به­دری و بی­خبری است؟!
مگر غیر از این است که  شمایید راه خدا؟![3]
مگر غیر از این است که اطاعت از فرامین شما، سعادت و سرپیچی از شما شقاوت است؟![4]
مگر حق، چیزی جز لب­خند رضایت و باطل جز قهر و خشم شماست؟![5]
حقیقتاً که جز این نیست و نخواهد بود.
پس ای مهربان­تر از پدر و ای دل­سوزتر از مادر! ای رفیق شفیق و بی­مثال![6]
کمک­ام کن تا در راه دل­دادگی و اطاعت­ات گام بر دارم و سربلند باشم.
خداوندا! توفیق­ام ده تا در راه اطاعت حجت­ات پیروز باشم و سعادت دنیا و آخرت را با تمام وجود درک کنم و لب­خند رضایت را بر لبان حجت­ات بنشانم!...
آمین!


[1]. اشاره به حدیث ثقلین که پیامبر اکرم صلی­الله­علیه­وآله فرمودند: « اِنّی تارِکٌ فيکُمُ الثَّقَلَينِ: کِتابَ اللهِ وَ عِتْرَتی اَهلَ بَيتی...»

[2]. كمال الدين و تمام النعمة2: 656.

[3].« اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يا سَبيلَ اللهِ الَّذی مَنْ سَلَکَ غَيْرَهُ هَلَکَ »؛ مفاتیح الجنان، زیارت امام عصر علیه السلام.

[4]. « يا مَولایَ شَقِیَ مَن خالَفَکُمْ وَ سَعِدَ مَن اَطاعَکُمْ »؛ فرازی از زیارت آل یاسین.

[5]. « اَلْحَقُّ ما رضيتُمُوهُ وَ الْباطِلُ ما سَخِتْطُمُوهُ »؛ فرازی از زیارت آل یاسین.

[6]. كافي1: 201-203:« اَلاِمامُ الاَنيسُ الرَّفيقُ وَ...»؛ حدیثی از امام رضا علیه السلام.

 

دوست عزیز ؛
چنانچه از بسته ی تبلیغی پیش رو رضایت داشته اید ، خوشحال می شویم که ایده های خود را در این زمینه با ما به اشتراک بگذارید.
ایده های خود را می توانید از طریق این لینک برای ما ارسال نمایید .

نظر دهید

شما به عنوان مهمان نظر ارسال میکنید.