علم قرآن نزد کیست

  • تاریخ ایجاد: پنج شنبه, 16 ارديبهشت 1395
  • تعداد بازدید: 7727
علم قرآن نزد کیست

﴿وَ یقُولُ الَّذِینَ کفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ کفَى بِاللّهِ شَهِیدًا بَینِی وَ بَینَکمْ وَ مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْکتَابِ﴾
علم قرآن نزد کیست؟
می­دانی هم اینک چه چیز ذهنم را مشغول کرده است؟!
به یاد فرمایش امیرمؤمنان علیه­السلام افتاده­ام در محراب شهادت؛ درآن هنگام که شمشیر کین بر فرق عدالتش فرودآمد و صدای غریبانه­اش در گوش جهانیان پیچید؛ ندایی که فراموش نخواهد شد؛ ندایی از سینه­ی پرغصّه­ی مظلوم­ترین مرد عالم؛ قصّه­های پر غصّه­ی غربت علی علیه­السلام.
«فُزْتُ وَ رَبِّ الکعْبَة»: «به خدای کعبه رستگار شدم »؛
به خدای کعبه آسوده شدم از دست این نامردمانِ مردم­نما.
به راستی آنان با علی علیه­السلام چه کردند؟ آخر چه کردند با علی علیه­السلام که به جای فریاد استغاثه، فریاد راحتی برآورد؟!
دنیا با علی علیه­السلام چه کرده بود که صبر در آن برایش مانند خار بر چشم و استخوان بر گلو بود؛ صبری که تاریکی آن، کودکان را پیر و پیران را فرتوت کرده بود!
آسمان هم تاب دردهای علی علیه­السلام را نمی­آورد.
 چه سخت است غم تنهایی! و چه سخت است بی­یار و یاوری!
یار و یاور علی علیه­السلام نخل­های نخلستان بود و چاه­های کنده شده با دستان او!
 شب هنگام سر به نخلستان می­نهاد و تا کمر در چاه خم می­شد و درد دل به چاه می­گفت!
آن­کس که ظاهر قرآن بود و باطن آن؛
آن­کس که تفسیر و علم کتاب[1] نزد او بود؛
 همو که دروازه­ی علم رسول خدا بود؛
 همو که ندای «سَلُونی قَبْلَ اَنْ تَفْقِدُونی»[2] اش تمامی خلقت را در برابر عظمت و علمش به زانو درآورده بود!
برای بیست­و­پنج سال خانه­نشین گردید
و کسانی بر منبر رسول خدا تکیه زدند که حتی از آیات قرآن بی­خبر بودند؛
نامردمانی که برای رسیدن به اهداف شوم خود، دستِ بیعت به رسول خدا صلی­الله­علیه­وآله داده بودند و هم اینک مدّعیانه به مَسند جانشینی­اش تکیه زده بودند.
هان، ای زمین و آسمان! دیده را ترکنید از غریبی و مظلومیت علی علیه­السلام!
آخر اینان چه حقّی در جانشینی رسول خدا دارند؟ مگر با پیامبر صلی­الله­علیه­و­آله نبوده­اند؟! 
بی­گمان نبوده­اند!!
مگر می­شود در کنار رسول خدا صلی­الله­علیه­و­آله بود و از علی علیه­السلام نشنید؟! مگر می­شود با رسول خدا صلی­الله­علیه­و­آله بود و علی علیه­السلام را در آغوش پر مهر او ندید؟!
اما اینان بوده­اند؛ دیده­اند؛ شنیده­اند و امروز...
جای آن است که خون موج زند در دل لعل         زین تغابن که خزف می­شکند بازارش
آن هنگام باید شبانه دست کمیل را بگیرد و به بیرون از شهر ببرد و داد سخن سردهد که در سینه­ی خود علومی دارم که کسی را پذیرای شنیدن آن نمی­یابم؛ پس گوش­گیر به سخنانم و آن را جز با اهلش در میان مگذار![3]
ای آسمان و ای زمین! شما را چه شده است؟ چگونه تاب می­آورید؟ چگونه آن­هایی را که خون به دل مولایمان نمودند را بر روی خود تحمل می­کنید؟!
ای تاریخ! تو خوب می­دانی غم غربت را؛ تو دیده­ای مظلومیت علی علیه­السلام را؛
بی شک خوب به خاطر داری آن روز را که خانه­اش را آتش زدند و در مقابل چشمانش...
آن روز به چشم خود دیده­ای سند مظلومیت علی علیه­السلام را.
و بر مظلومیت علی علیه­السلام چه سندی محکم­تر از وصیت پاره­ی تنش، حضرت زهرا سلام­الله­علیها:
«علی جان! کسی را برای تشییعم خبر مکن!!»
اجازه مده آنان ­که بر من ظلم روا داشتند و دشمن خدا و رسول­اند بر جنازه­ام حاضر شوند!
علی جان! مرا شبانه غسل ده؛
شبانه کفن کن؛
شبانه به خاک بسپار[4]...


[1]. رعد(13): 43: ﴿ وَ یقُولُ الَّذینَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرسَلًا قُلْ كَفى باللهِ شَهیداً بَینی وَ بَینَكُم وَ مَن عِندَهُ عِلمُ الكِتابِ ﴾: ﴿ و كسانی كه كافر شدند می گویند: تو فرستاده نیستی، (ای پیامبر!) بگو: كافی است خدا و آن كس كه نزد او علم كتاب است، میان من و شما گواه باشد.﴾ روایت شده مردی از علی بن ابی طالب علیهما السلام پرسید: بالاترین منقبت و فضیلت شما چیست؟ امیرمؤمنان علیه السلام فرمودند:« (بالاترین منقبت من) گفتار خدای تعالی (و آیه­ی فوق را خواندند ) است، و منظور از كسی كه علم كتاب نزد اوست من هستم.» و این فضیلتی بس عظیم برای امیرمؤمنان علیه السلام است؛ زیرا در این آیه خداوند متعال، خود و امیر المؤمنین علیه السلام را شاهد صدق رسالت پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم خوانده است.

[2]. در یكی از مقاله­ها توضیح آن آمده.

[3]. نهج البلاغه، حكمت 147.

[4]. بحارالانوار 43: 191و 192.

 

دوست عزیز ؛
چنانچه از بسته ی تبلیغی پیش رو رضایت داشته اید ، خوشحال می شویم که ایده های خود را در این زمینه با ما به اشتراک بگذارید.
ایده های خود را می توانید از طریق این لینک برای ما ارسال نمایید .

نظر دهید

شما به عنوان مهمان نظر ارسال میکنید.