غیبت

  • تاریخ ایجاد: پنج شنبه, 16 ارديبهشت 1395
  • تعداد بازدید: 7819
غیبت
﴿ الم * ذلِک الکتابُ لا رَیبَ فیهِ هُدىً لِلمُتَّقینَ * اَلَّذینَ یؤمِنُونَ بِالْغَیبِ... ﴾
غیب
رمضان، بهار کلام خداوند است؛ قرآن را می خوانیم و ختم می­کنیم؛ اما آیا می­دانیم چگونه باید از قرآن بهره جست که در تار و پود ظریف آن گم نشویم؟
پیامبر اکرم صلی­الله­علیه­و­آله از پیش فرموده بودند که امت من به هفتاد و سه فرقه تقسیم می شوند... .[1] اینان همه از قرآن دم می زنند؛ اما در فهم قرآن متفاوت­اند.
هر آن­کس که قرآن می خواند، می­تواند به گونه ای آن را تفسیر کند که خواسته­ها و تمایلات خودش را تأیید کند؛ لذا می­توان به تعداد هفتاد و سه فرقه، برای قرآن معانی گوناگون نوشت؛ به طوری­که آن معانی خوشایند هر گروه باشد؛ اما آیا می­توان هفتاد و سه معنای صحیح ِمتضاد داشت؟ مگر حقیقت تنها یکی نیست؟ هیچ عقلی نمی­پذیرد که معانی متضاد، در مقام واحد صحیح باشند؛ پس باید فهمید که کدام برداشت از قرآن صحیح است و چه کسانی با این کلماتِ مقدس هدایت می­شوند؟ قرآن خود پاسخ ما را در همان اوایل سوره بقره می­دهد: ﴿این کتاب آسمانی هدایتی است برای متقین.﴾ آن گاه صفات متقین و پرهیزکاران را بر می شمارد:
ایمان به غیب، به پا داشتن نماز، انفاق و...[2] 
« ایمان به غیب » به عنوان اولین صفت بر تارک متقین می درخشد؛ پیش از نماز و پیش از انفاق؛ از این رو تنها کسانی متقی محسوب می­شوند که به غیب ایمان دارند.
به­راستی که این آیات، ملاک زیبایی برای شناخت متقین و هدایت شدگان به دست می­دهند؛ کافی است نگاهی به دور و بر خود بیندازیم. امروزه و در دوره­ی مدرنیسم، عده­ای که خود را متجدد و روشن­فکر می­نامند، عینک تجربه­گرایی بر چشم زده­اند و با چاقوی جراحی، هرآن­چه غیب نامیده می شود را از زیر تیغ می­گذرانند.
در نزدِ این گونه افراد، تنها آن مقدار از دین قابل قبول است که در چارچوب تجربیات حسّی بشر بگنجد. اینان مقامات و معجزات پیامبران و اولیای الاهی را انکار یا توجیه مادی می­نمایند.  
از منظر قرآن این افراد، هدایت نمی شوند؛ چون غیب را باور ندارند؛ اینان غافل اند از این­که در سرتا­سر قرآن، پروردگار درباره­ی مخلوقاتی سخن می­گوید که ما نمی­توانیم آن­ها را حس کنیم و در این دنیای مادی فانی، معرفتی نسبت به آن پیدا کنیم. گوشه گوشه­ی قرآن سخن از ملائکه، روح، شیطان، معجزاتِ پیامبران، برزخ، قیامت، بهشت و دوزخ است. اگر نگوییم تمام قرآن؛ اما بسیاری از  معانی این کتابِ آسمانی درباره­ی غیب است.
این­جاست که به عظمت چهار آیه­ی نخست سوره­ی بقره پی­ می­بریم؛ گویا این چند آیه­ی قرآن، در بین مردم فراموش شده است و بر ماست که پیام این آیات را به دیگران برسانیم. رسول خدا صلی­الله­علیه وآله می­فرمایند:
«هرکس چهار آیه از ابتدای بقره را، به همراه آیة الکرسی و دو آیه­ی بعد از آن، و سه آیه­ی پایانی سوره­ی بقره تلاوت کند، خودش و اموالش از هر بدی مصون باشد و شیطان نزدیکش نیاید و قرآن را فراموش نکند.»[3]
حال که دانستیم کلیدِ درک و فهم و هدایت قرآن، ایمان به غیب است، باید دید معنای غیب چیست؟ مراد از غیب در این آیات چه می باشد که ایمان به آن این­چنین ارزشمند است؟
در آیه­ی بیستم سوره­ی یونس، بار دیگر از غیب سخن به میان آمده که راه را برای فهمِ حقیقت این کلمه باز می کند: ﴿... بگو: غیب، تنها از آنِ خداست؛ پس انتظارش را بکشید... ﴾[4]
در این آیه، غیب همان کسی است که باید انتظارش را کشید.  
و بر اساس ِروایات، غیب همان مولای پرده نشینی است که اگر از پرده در آید ﴿ اَلَّذینَ یؤمِنُونَ بِالْغَیبِ ﴾ به یاریش بر می­خیزند.
و این سخن برگرفته­ از فرموده­ی صادق آل محمد علیهم­السلام است که:
« در این آیات (ابتدای سوره بقره) متقین شیعیان علی علیه­السلام اند و غیب همان حجت غایب است.»[5]
قرآن نورِ مبین است؛ هدایتِ آشکار است و روشنگر؛ اما این­گونه نیست که هرکس قرآن بخواند، هدایت شود؛ زیرا تنها کسانی از نورانیت قرآن کاملاً بهره می­برند که از جرگه­ی ﴿یؤمِنُونَ بِالْغَیب﴾ باشند؛ یعنی به وجود پاک حجتِ غایب ایمان داشته باشند.
رمضان، بهار کلام خداست. قرآن می خوانیم؛ آن را ختم می­کنیم و شاید هم کمی در معانی آن تأمل کنیم؛ اما آیا تلاشی کرده­ایم که قرآن هدایتمان کند؟
آیا صفاتی که خداوند در چهار آیه­ی ابتدایی سوره­ی بقره بر می­شمرد، در مورد ما هم صدق می­کند؟
آیا به وجود حجت غایب ایمان داریم تا در زمره­ی متقینی قرار گیریم که با خواندن قرآن هدایت می­شوند؟  
آیا ایمان داریم که امام زمان علیه­السلام در عینِ غیبت، بر اعمال ما حاضر و ناظرند؟
نکند که حضور آن عزیز را تنها در زمان ظهور منحصر کرده­ایم و از حضورش در زمان غیبت غافل­ایم؟
پس بیایید از خدا بخواهیم که ما را از متقین قرار دهد.
بیایید این بار ختم قرآن را به اماممان هدیه کنیم و بر فرجشان دعا کنیم تا ایشان خود، ایمان ضعیف و گسسته­مان را محکم کنند!


[1].« سَتَفْتَرِقُ اُمَّتی عَلى ثَلاثٍ وَ سَبْعینَ فِرْقَةً واحِدَةٌ ناجِیةٌ وَ الباقونَ فِی النّارِ »؛ الصراط المستیم بیاضی2: 96.

[2]. بقره(2): 1-3: ﴿ الم * ذلِكَ الْكِتابُ لا رَیبَ فیهِ هُدی لِلْمُتَّقینَ* اَلَّذینَ یؤمِنُونَ بِالغَیبِ وَ یقیمُونَ الصَّلوةَ وَ مِمّا رَزْقناهُمْ ینْفِقُونَ.﴾

[3]. عین الحیوة مجلسی: 465 (انتشارات اسلامیه).

[4]. هم­چنان كه در این مجموعه تذكر داده شد، نمی توانیم برای فهم واژه­ی «غیب» در آیه­ی 3 بقره، از معنای غیب در آیه­ی 20 سوره­ی یونس استفاده كنیم؛ زیرا ما دلیلی نداریم كه معنای غیب در دو آیه یكسان باشد؛ اما آن­چه ما را به این مهم فراخوانده، روایتی است از حضرت صادق آل محمد علیهم السلام كه از ایشان راجع به معنای آیات ابتدایی سوره­ی بقره سؤال كردند. آن حضرت فرمودند:« اَلمُتَّقُونَ شیعَةُ عَلِی وَ الْغَیبُ فَهُوَ الحُجَّةُ الغائِبُ » و شاهدِ آن، فرموده­ی خدای تعالی است: ﴿... پس بگو: همانا غیب مخصوصِ خداست؛ پس منتظر باشید كه ما نیز از منتظران هستیم. ﴾ ؛ یونس(10): 20.

[5]. كمال الدین 2: 340.

 

دوست عزیز ؛
چنانچه از بسته ی تبلیغی پیش رو رضایت داشته اید ، خوشحال می شویم که ایده های خود را در این زمینه با ما به اشتراک بگذارید.
ایده های خود را می توانید از طریق این لینک برای ما ارسال نمایید .

نظر دهید

شما به عنوان مهمان نظر ارسال میکنید.