﴿ الم * ذلِک الکتابُ لا رَیبَ فیهِ هُدىً لِلمُتَّقینَ * اَلَّذینَ یؤمِنُونَ بِالْغَیبِ... ﴾
غیب
رمضان، بهار کلام خداوند است؛ قرآن را می خوانیم و ختم میکنیم؛ اما آیا میدانیم چگونه باید از قرآن بهره جست که در تار و پود ظریف آن گم نشویم؟
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله از پیش فرموده بودند که امت من به هفتاد و سه فرقه تقسیم می شوند... .
[1] اینان همه از قرآن دم می زنند؛ اما در فهم قرآن متفاوتاند.
هر آنکس که قرآن می خواند، میتواند به گونه ای آن را تفسیر کند که خواستهها و تمایلات خودش را تأیید کند؛ لذا میتوان به تعداد هفتاد و سه فرقه، برای قرآن معانی گوناگون نوشت؛ به طوریکه آن معانی خوشایند هر گروه باشد؛ اما آیا میتوان هفتاد و سه معنای صحیح ِمتضاد داشت؟ مگر حقیقت تنها یکی نیست؟ هیچ عقلی نمیپذیرد که معانی متضاد، در مقام واحد صحیح باشند؛ پس باید فهمید که کدام برداشت از قرآن صحیح است و چه کسانی با این کلماتِ مقدس هدایت میشوند؟ قرآن خود پاسخ ما را در همان اوایل سوره بقره میدهد: ﴿این کتاب آسمانی هدایتی است برای متقین.﴾ آن گاه صفات متقین و پرهیزکاران را بر می شمارد:
ایمان به غیب، به پا داشتن نماز، انفاق و...
[2]
« ایمان به غیب » به عنوان اولین صفت بر تارک متقین می درخشد؛ پیش از نماز و پیش از انفاق؛ از این رو تنها کسانی متقی محسوب میشوند که به غیب ایمان دارند.
بهراستی که این آیات، ملاک زیبایی برای شناخت متقین و هدایت شدگان به دست میدهند؛ کافی است نگاهی به دور و بر خود بیندازیم. امروزه و در دورهی مدرنیسم، عدهای که خود را متجدد و روشنفکر مینامند، عینک تجربهگرایی بر چشم زدهاند و با چاقوی جراحی، هرآنچه غیب نامیده می شود را از زیر تیغ میگذرانند.
در نزدِ این گونه افراد، تنها آن مقدار از دین قابل قبول است که در چارچوب تجربیات حسّی بشر بگنجد. اینان مقامات و معجزات پیامبران و اولیای الاهی را انکار یا توجیه مادی مینمایند.
از منظر قرآن این افراد، هدایت نمی شوند؛ چون غیب را باور ندارند؛ اینان غافل اند از اینکه در سرتاسر قرآن، پروردگار دربارهی مخلوقاتی سخن میگوید که ما نمیتوانیم آنها را حس کنیم و در این دنیای مادی فانی، معرفتی نسبت به آن پیدا کنیم. گوشه گوشهی قرآن سخن از ملائکه، روح، شیطان، معجزاتِ پیامبران، برزخ، قیامت، بهشت و دوزخ است. اگر نگوییم تمام قرآن؛ اما بسیاری از معانی این کتابِ آسمانی دربارهی غیب است.
اینجاست که به عظمت چهار آیهی نخست سورهی بقره پی میبریم؛ گویا این چند آیهی قرآن، در بین مردم فراموش شده است و بر ماست که پیام این آیات را به دیگران برسانیم. رسول خدا صلیاللهعلیه وآله میفرمایند:
«هرکس چهار آیه از ابتدای بقره را، به همراه آیة الکرسی و دو آیهی بعد از آن، و سه آیهی پایانی سورهی بقره تلاوت کند، خودش و اموالش از هر بدی مصون باشد و شیطان نزدیکش نیاید و قرآن را فراموش نکند.»
[3]
حال که دانستیم کلیدِ درک و فهم و هدایت قرآن، ایمان به غیب است، باید دید معنای غیب چیست؟ مراد از غیب در این آیات چه می باشد که ایمان به آن اینچنین ارزشمند است؟
در آیهی بیستم سورهی یونس، بار دیگر از غیب سخن به میان آمده که راه را برای فهمِ حقیقت این کلمه باز می کند: ﴿... بگو: غیب، تنها از آنِ خداست؛ پس انتظارش را بکشید... ﴾
[4]
در این آیه، غیب همان کسی است که باید انتظارش را کشید.
و بر اساس ِروایات، غیب همان مولای پرده نشینی است که اگر از پرده در آید ﴿ اَلَّذینَ یؤمِنُونَ بِالْغَیبِ ﴾ به یاریش بر میخیزند.
و این سخن برگرفته از فرمودهی صادق آل محمد علیهمالسلام است که:
« در این آیات (ابتدای سوره بقره) متقین شیعیان علی علیهالسلام اند و غیب همان حجت غایب است.»
[5]
قرآن نورِ مبین است؛ هدایتِ آشکار است و روشنگر؛ اما اینگونه نیست که هرکس قرآن بخواند، هدایت شود؛ زیرا تنها کسانی از نورانیت قرآن کاملاً بهره میبرند که از جرگهی ﴿یؤمِنُونَ بِالْغَیب﴾ باشند؛ یعنی به وجود پاک حجتِ غایب ایمان داشته باشند.
رمضان، بهار کلام خداست. قرآن می خوانیم؛ آن را ختم میکنیم و شاید هم کمی در معانی آن تأمل کنیم؛ اما آیا تلاشی کردهایم که قرآن هدایتمان کند؟
آیا صفاتی که خداوند در چهار آیهی ابتدایی سورهی بقره بر میشمرد، در مورد ما هم صدق میکند؟
آیا به وجود حجت غایب ایمان داریم تا در زمرهی متقینی قرار گیریم که با خواندن قرآن هدایت میشوند؟
آیا ایمان داریم که امام زمان علیهالسلام در عینِ غیبت، بر اعمال ما حاضر و ناظرند؟
نکند که حضور آن عزیز را تنها در زمان ظهور منحصر کردهایم و از حضورش در زمان غیبت غافلایم؟
پس بیایید از خدا بخواهیم که ما را از متقین قرار دهد.
بیایید این بار ختم قرآن را به اماممان هدیه کنیم و بر فرجشان دعا کنیم تا ایشان خود، ایمان ضعیف و گسستهمان را محکم کنند!
[1].« سَتَفْتَرِقُ اُمَّتی عَلى ثَلاثٍ وَ سَبْعینَ فِرْقَةً واحِدَةٌ ناجِیةٌ وَ الباقونَ فِی النّارِ »؛ الصراط المستیم بیاضی2: 96.
[2]. بقره(2): 1-3: ﴿ الم * ذلِكَ الْكِتابُ لا رَیبَ فیهِ هُدی لِلْمُتَّقینَ* اَلَّذینَ یؤمِنُونَ بِالغَیبِ وَ یقیمُونَ الصَّلوةَ وَ مِمّا رَزْقناهُمْ ینْفِقُونَ.﴾
[3]. عین الحیوة مجلسی: 465 (انتشارات اسلامیه).
[4]. همچنان كه در این مجموعه تذكر داده شد، نمی توانیم برای فهم واژهی «غیب» در آیهی 3 بقره، از معنای غیب در آیهی 20 سورهی یونس استفاده كنیم؛ زیرا ما دلیلی نداریم كه معنای غیب در دو آیه یكسان باشد؛ اما آنچه ما را به این مهم فراخوانده، روایتی است از حضرت صادق آل محمد علیهم السلام كه از ایشان راجع به معنای آیات ابتدایی سورهی بقره سؤال كردند. آن حضرت فرمودند:« اَلمُتَّقُونَ شیعَةُ عَلِی وَ الْغَیبُ فَهُوَ الحُجَّةُ الغائِبُ » و شاهدِ آن، فرمودهی خدای تعالی است: ﴿... پس بگو: همانا غیب مخصوصِ خداست؛ پس منتظر باشید كه ما نیز از منتظران هستیم. ﴾ ؛ یونس(10): 20.